سه شنبه 8 مرداد 1392
تو رفته ای و دگر باز نمی گردی اما چیزی که اینجا مانده است
دستان سرد و تنهای من! یک چشم همیشه منتظر!
یک بوسه تلخ! یک بغض لعنتی!
و یک سوال بی جواب…
هنوز گاهی دلت برای دستانم تنگ می شود ؟؟؟
و
چه مهربان بودی وقتی به من دروغ می گفتی !!!


نظرات شما عزیزان:
دسته بندی : <-CategoryName->
